عَمَت خوبه عایـآ؟+
هَمهـ مآن دَر گُذَر زندگی در خوابی شیرین یا کابوسی تَلخیم

عاقا وِبلـاگ خودمهـ هرچی بخوام مینویسَم نظرت مالهـ عمَت
CAT's
BAX
cool.girl
✘عاشِقانه هایfs ✘
✘خَلیل میلانی ✘
✘همه چیز از همه جا *_ ^✘
✘اَرمغــآن✘
✘هَمه جوره !✘
✘בُפֿُـَترآن شـےطۅכּ נببــړستاכּے✘
✘سُلطــــــآن غَم ✘
✘alonetakstar✘
جی پی اس موتور
جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ησŁєbσσk و آدرس crazy-girls.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





TEMP

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 96
بازدید کل : 42164
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1

Iconha Iconha

سفارشات دخی

آیـڪُن هـاے میس نآزَنینــــ

آیـڪُن هـاے میس نآزَنینــــ

(✿◠‿◠)آیـڪُن هـاے میس نآزَنینــــ(◡‿◡✿)

آیـڪُن هـاے میس نآزَنینــــ

(✿◠‿◠)آیـڪُن هـاے میس نآزَنینــــ(◡‿◡✿)

(✿◠‿◠)آیـڪُن هـاے میس نآزَنینــــ(◡‿◡✿)

آیـڪُن هـاے میس نآزَنینــــ

(✿◠‿◠)آیـڪُن هـاے میس نآزَنینــــ(◡‿◡✿)

کدهــآے مهســـآیے

Cute Pink Kaoani

کد موسـ دخی باحالـ

کد حرکت متن دنبال موس

دریافت کد قفل کلیک راست

دریافت کد جملات تصادفی


قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ
کدهای عکس و تصویر
19

تینـآ و آرمی یادتونه تو راه برگشت کلاس ریاضی تو کوچه خلوت اونجا

زنگ خونه هارو میزدیم و فرار میکردم

آرمی همیشه تو دُوییدَن مشکل داشت

خیلی شیک داشتیم از کوچه بیرون میومدیم

یوهو فهمیدیم ماشین روبه روییه پُر آدمه

بعدشم شیک تر از قبل سرعت و کاستیم و با قدمهای خانومی به راهمون ادامه دادیم

سوتی هامون یکی دوتا هم نبود

| یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:, | 14:5 | cгმzу_gιгℓ
12

یادِ روزایی اُفتادَم کهـ امتحانامونو کنسِل میکردیم

همیشه خانُم روشَن بَند

عه ببخشید شمشیر بَند ( من روشن روز و شمشیر بندو قاطی میکنم به این صورت شمشیر روز و روشن بند)

با ما راه نمیومد و میرید تو حالمون

بیچاره بچه هاش چی میکیشَن از دستش خُدا

یه بار امتحان دینی گرفت یه روز بعد تعطیلات نوروزی

هیشکی نخونده بود

میدونستیم امتحانه ها اما جدی نگرفته بودیمش

لامصب خیلی شیک امتحانشو گرفت

کم مونده بود از زار زدن آب دماغمون دومتر بیاد پایین ( گریه به اصطلاحا )

بعدش امتحانو که دادیم

من 14

آرمیتا 7

تینا هم که تو کلاس 02 هست

کلن این 02یی ها خدای شانس بودن

مَرگ بگیری تینا

 

| شنبه 5 مرداد 1392برچسب:دُنیــآیی داریم برآ خودِمون, | 19:39 | cгმzу_gιгℓ
9

عاقا اون موقع ها که میرفتیم کلاس تولید محتوا http://delshekaste.com/i/icons/s1.gif

این آرمیتاهه پارچه برای مانتو نگرفته بود

سرویسمونم دایی ارمیتا بود ( خاطره داریم ما با این عاقاhttp://delshekaste.com/i/icons/s31.gif )

خلاصه رفتیم یه پارچه فروشی ، منو تینا و فائزه هم پیاده شدیم ، آخ چه عادمای اون شهر شبیه مُنگُلا بودن ، از پیر بگیر تا جوون چِشم در میوردَن مث چی نگاه میکردن http://delshekaste.com/i/icons/s23.gif

ما چشمون به آسفالت بود http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

کور شم اگه دروغ بگم http://delshekaste.com/i/icons/s23.gif

عه چراغارو کی خاموش کردhttp://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

رفتیم جلوی در مغازه و به عادمای خُل و چل نگا میکردیمو میخندیدیم ( جِلف بازی هامون هَم قشنگهhttp://delshekaste.com/i/icons/s27.gif )

خلاصه اونقدر لوس بازی درآوردیم که عاقاهه فروشنده گفت من تا حالا بچه های نمونه دولیتی به این شیطونی ندیدم http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

دایی هم برای زنش که یه نی نی تو راه داش پارچه دِرِفت که لباش بدوژه(الان اون اوژمله به دنیا اومده سارا خانُمی ، یه تُپُلی هست که فشارش بدی بمیرهhttp://delshekaste.com/i/icons/s23.gif (ابراز علاقه من اینه http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif))

یه بارم که شوهر خاله ی آرمیتا بردَتِمون مُخشو زدیم دورمون داد http://delshekaste.com/i/icons/s13.gif

چـــــــــــــه روزایی بود هـــــــــــعی جوونیhttp://delshekaste.com/i/icons/s61.gif

| شنبه 5 مرداد 1392برچسب:دُنیــآیی داریم برآ خودِمون, | 15:2 | cгმzу_gιгℓ
7

خُ داشتم میگفتم

دیه شروع کردیم پچ پچ کردن با هَم http://delshekaste.com/i/icons/in26.gif

بچه هاشون به معنای واقعی اسکُل بودن ، ما هم مُخِشونو کار میگیرفتیم کر کر میخندیدیم http://delshekaste.com/i/icons/in32.gif

اون خانم معَلَمه هم هی بد نیگامون میکرد http://delshekaste.com/i/icons/in29.gif

جلسه اول به این مِنوال بود http://delshekaste.com/i/icons/in21.gif

تو جلسه های بعدش ما میرفتیم صندلی های اخَر مینشستیم http://delshekaste.com/i/icons/ico04.gif

یه عالمی بود جاتون خالی http://delshekaste.com/i/icons/s13.gif

همه رو زیر نظر داشتیم http://delshekaste.com/i/icons/s27.gif

یه معلمم بود خانُم آقاییhttp://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

ما صداش میکردیم آقای خانُمی http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

همیشه هم میگفت آخریا گوش ندین یه تولید محتوا ازتون میخواما http://delshekaste.com/i/icons/in24.gif

ما هم برای لحظاتی خفه خون میگرفتیمhttp://delshekaste.com/i/icons/a2.gif

عاها گاهی اوقات معلما چیزای ابتدایی رو میدادن به یه دختره که بعد ها همکلاسیمون شُدhttp://delshekaste.com/i/icons/sinai (4).gif

اسمش فریده بود ، عاقا این یه عادم دستمالی تشریف داش که نگوhttp://delshekaste.com/i/icons/p3.gif

اون لحظات ملکوتی ما دوس داشتیم بوق بوقش کنیم http://delshekaste.com/i/icons/s23.gif

آی حرصمون میگرفت ازش تعریف میکردن http://delshekaste.com/i/icons/s22.gif

یه خانم خورشیدی هم بود که ما همیشه میگفتیم حاملس خخخخhttp://delshekaste.com/i/icons/sinai (2).gif

اما بعد ها فهمیدیم ابعاد شکمش هیچ تغییری پیدا نمیکنهhttp://delshekaste.com/i/icons/sina5.gif

ما همه ی معلمامونو حامله میکردیمhttp://delshekaste.com/i/icons/sinai (2).gif ( ههه از معلمان گرامی خواهشمندیم برای نگرفتن برچسب باردار بودن شکم خود را آب کنند با تچکُر http://delshekaste.com/i/icons/s27.gif)

یه بار هَم سر کلاس به مزاحمی تینا زنگ زدیم ببینیم کیه http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

اونم زیر دوربین مخفی http://delshekaste.com/i/icons/s23.gif

که آخر سال فهمیدیم هیچوقت کار نمیکرد http://delshekaste.com/i/icons/s23.gif

ینی رید تو حالمون http://delshekaste.com/i/icons/s10.gif

چه کارایی که ما از ترسش نکردیم خخخخخhttp://delshekaste.com/i/icons/sinai (2).gif

آپ امرو بَس http://delshekaste.com/i/icons/p15.gif

عاقا خسته نباشیhttp://delshekaste.com/i/icons/p14.gif

 

| شنبه 5 مرداد 1392برچسب:دُنیــآیی داریم برآ خودِمون, | 13:9 | cгმzу_gιгℓ
6

سَلـام

اُمید وارم حالتون خوب باوشه http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

اِمروز میخوام از خاطِره کلاسای تولید مُحتَوا که قولِشو دادم بگم http://delshekaste.com/i/icons/s28.gif

عاقا ما پنجشنبه ها و شنبه ها باید میرفتیم ، اَولین بار منو آرمیتا و تینا و فائزهبا سرویس رفتیم (مهلا جا نشُدhttp://delshekaste.com/i/icons/s17.gif )

من نتونستم تِلَمو بیارم به دلیل مادر گرامی http://delshekaste.com/i/icons/s23.gif( ترفند هایی از جمله درجیب لباس و جیب مخفی کیف هم جواب نمیداد زیرا مادر بنده دم در تفتیش میکردند مآرآhttp://delshekaste.com/i/icons/s10.gif)

اما فائزه و تینا آورده بودَن

آها تا یادم نرفته بگم ارمیتا چادر پوشیده بود خاهر بسیجی شده بود http://delshekaste.com/i/icons/s37.gif

جَو گرفته بودتِش ( اگه بخونه کَلَمو میکَنهhttp://delshekaste.com/i/icons/s41.gif)

خُلاصه رسیدیم و رفتیم داخل ، از قبل مدرسمونو دیده بودیم خداییش خیلی بزرگ بود ( دریاچه داشت + سِلف+ خابگاه+زمین کشاورزیhttp://delshekaste.com/i/icons/s23.gif)

خودتون بفهمین دیه در ضمن خونه مدیر و سرایدار هم توش بود http://delshekaste.com/i/icons/s13.gif

بعدِش بچه ها و همکلاسی های آیندمونو آنالیز کردیم دیدیم نه باو خُل مَمچولن ( واژه جدید یاد بگیرید فارسی را پاس بداریدhttp://delshekaste.com/i/icons/s64.gif)

بعدِشَم لَفتیم تو کلاس آی تی http://delshekaste.com/i/icons/ico09.gif

با کلی پی سی برخوردیم http://delshekaste.com/i/icons/s23.gif

منم که اون موقع ها مانیتورم خراب شده بود ، تو فکر کِش رفتن یکی از مانیتورا بودم

اوِلش مث مُنگولا رفتیم اون جلو مِلو ها نشَستیم سر بالا و دهن باز به حرف خانُم معَلِم گوشیدیم http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

 

داشتن روشن خاموش و ایجاد نیوفولدِر و بستن پنجره و از این زهر مارها یاد میدادن ، اونجا بود که فهمیدیم اینا اُسکولن و لیاقت توجهمونو ندارنhttp://delshekaste.com/i/icons/s23.gif

ادامه رو بعدن میگم داداش گرامی بنده وِل کُن نیست کار داره تا ساعاتی بعدhttp://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

 

| شنبه 5 مرداد 1392برچسب:دُنیــآیی داریم برآ خودِمون, | 12:13 | cгმzу_gιгℓ
5

دلم واسه مدرسه نَتَنگولیده http://delshekaste.com/i/icons/in5.gif

الهی هیچوَقت نیاد http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

+ایش عُقhttp://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

+خُداhttp://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

اما دلَم برا این دوستای بیچورَم تَنگ شُده عَجیب http://delshekaste.com/i/icons/in21.gif

| شنبه 5 مرداد 1392برچسب:دُنیــآیی داریم برآ خودِمون, | 1:17 | cгმzу_gιгℓ
4

سین هشتم امســـــآل مــآ

سرطان مَن

یادش بِخیر آرمیتا سر این استاتوس خِیلی احساساتی شُده بود http://delshekaste.com/i/icons/h38.gif

کُلا ما سر کلاس کارمون استاتوس نوشتن تو کتاب آرمیتا بود http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

کتاب دینیش گوشه و کنار حتی رو متناش استاتوس نوشته بودیم http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

یادشم بخیر من تا میرفتم یه استاتوس بگم یادم نمیومد تا آخر کلاس میرفتم تو هنگ http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

 

| جمعه 4 مرداد 1392برچسب:دُنیــآیی داریم برآ خودِمون, | 20:49 | cгმzу_gιгℓ
3

آرمیتا خُدا ذلیلت نکنه http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

یاد اون روز اُفتادم که فرداش امتحان زیست داشتیمhttp://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

آرمیتای بوق شُده گُفت از 02 یی ها امتحان نَگرفت از ما هم نمیگیره http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

گفتم نمیشه که بیاد یوهو بگیره http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

گفت نه بابا از همه با هم میگیره ، من گفتم باشه اما قصد داشتم بخونم http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

بعدش سر کلاس یادم نی کلاس چی بود بهش گفتم بریم کلاس معلم ریاضی قبلیمون تا شهریشو بدم http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

اون مول هم گفت به شرط اینکه قول بدی نخونی قسم بخور http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

منم گفتم باشه http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

بعد مدرسه رفتیم کلاس و شهریه رو دادیم و کلی وقتمون این ور و اون ور گُذشت و ساعت 7 خونه اومدیم http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

کتاب به دست رفتم نِت http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

هیچی هم نخوندم ازش http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

خــــــــــــــــدا http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

یوهو شب شد موقع خوابhttp://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

عذاب وجدان اومد طرفم http://delshekaste.com/i/icons/in18.gif

اما دیه دیر شده بود http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

به خدا توکل کردیم ، صبح تو مدرسه از هر خری پرسیدیم خونده بودن هی شانس http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

این معلم بوق شدمونم همیشه دیر میومد http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

مای گاو هم تو اون وقتی هم که داشتیم چُس چرخ میزدیم http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

بعدش تو لحظات ملکوتی آخر آرمیتا یه نقشه پیشنهاد داد که واقعا مُزخرف بود منم قبول کردم http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

نقشه رو هم نِیگم آبرومون میره خیلی مزخرف بود http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

خلاصه که به دلیل نبودن سر کلاس بردنمون دفتر http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

اون قاسمیان نِفله کُلی دعوامون کرد http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

بعد که مدیر اومد مث دستمالا تو گوشش چیز میز پچ پچ کرد http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

ماهم یه مشت دری وری گفتم خدااااااااااااhttp://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

معلممون هم دلش سوخت گفت از شما که شاگردای زرنگ کلاسین انتظار نداشتم خب نخوندین به خودم میگفتین http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

ما هم چهره ندامت برداشتیم http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

و قسم خوردیم دیه از این غلطا نخوریم http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

نه اون گوهه که موخورن http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

غلط. نمیکننhttp://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

خُداااااااااااااااااااااااااااhttp://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

آرمیتا جِز جِز بیای http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

هنوز ازت نگذشتم http://delshekaste.com/i/icons/h2.gif

 

| جمعه 4 مرداد 1392برچسب:دُنیــآیی داریم برآ خودِمون, | 20:34 | cгმzу_gιгℓ
2

_سلام خوبی؟ دوست پسر داری؟

_ بله شما؟

_ که دوس پسر داری هان؟ من داداشتم بیام خونه پدرتو درمیارم

 

http://up.patoghu.com/images/crfm021sypgokg0jvzsg.gif http://up.patoghu.com/images/2t4kc0vrs9s0k11erpbm.gif
 
 
_سلام خوبی ؟ دوست پسر داری؟
 
_نخیر شُما؟
 
_ من دوس پسرتم خیلی بدی ، پَ من چیتَم؟
 
_   ببخشید  عزیزم تو رو خدا
 
_ که دوس پسر داری هان؟من داداشتم بیا خونه پدرتو درمیارم

 

 

 
آخ ما سَر این چِقَد خندیدیم http://delshekaste.com/i/icons/sinai (2).gif
تو سِرویس بودیم
مث دیوونه ها نیشمون تا گوشامون باز بود http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

 

| جمعه 4 مرداد 1392برچسب:دُنیــآیی داریم برآ خودِمون, | 19:59 | cгმzу_gιгℓ
1

با عَرض اَدب

این اولین پُسته http://delshekaste.com/i/icons/s13.gif

خُ اول با خودمون آشناتون کنم ، ما 16 سالمونه و قَراره بریم دُوُم دبیرِستــآن ، وَ تا یادم نرفته بگم نمونه دولتی درس میخونیم ( با بچه های درس خون طَرفینhttp://delshekaste.com/i/icons/s28.gifhttp://delshekaste.com/i/icons/s13.gif )

یادِ روزآیی اُفتادَم که تیزهوشان قبول نشده بودیم و برج زهرمار تو خونه سرزنش و گاهی هم قاطی با فحش میخوردیم کهـــــــ

یوهو گوشی بَنده زنگــــ خورد http://delshekaste.com/i/icons/s23.gif

حالـا مَن ناشناس جواب نمیدادم و دودِل بودَم که بردارم یا نه ، شُماره ی خونه بود http://delshekaste.com/i/icons/s23.gif

خــــــلاصه برداشتم

_ الوhttp://delshekaste.com/i/icons/s30.gif

_ سلـام خانُم بوق؟http://delshekaste.com/i/icons/s23.gif

_ بله بفرماییدhttp://delshekaste.com/i/icons/s23.gif

_ سلام عزیزم من بوقم (مدیرمون بود)http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

_ عــــه؟ سلام شما خوبین؟http://delshekaste.com/i/icons/s31.gif

_ خوبم دخترم تبریک میگم نمونه دولتی بوق قبول شدیhttp://delshekaste.com/i/icons/s23.gifhttp://delshekaste.com/i/icons/h18.gif

_ واقعــــــــــــــــآ؟ ( اون لحظه قیافم دیدن داش ، چشما دومتر جلو ، مردمک 5 درصد گنده تر ، دهن دومتر پایین ، زبون دو وجب گُشاد تر )http://delshekaste.com/i/icons/h19.gif

_ آفرین افتخار میکنم بهتون ، دوستت آرمیتا هم قبول شده بهش بگو ، بعد پروندتونو بگیرین ببرین اونجا

_ آرمیتا هم قبول شده؟ چه خوب  خبر میدم بهش ، مرسی باشه میایم ، دیگه کیا قبول شدن؟

_ مهلا بــــوق ، فائزه بـــوق ، تینــــــآ بوق هم هستن زنگ زدم بهشون گفتم

_ ویی مرسی واقعا

_ مواظب خودت باش عزیزم خوب درستونو بخونین مزاحم نمیشم دخترم خدافظ

_ چَشم مرسی خدافظ

 

 

گوشی و که قطع کردم از دیدن قیافه های منتظر توضیح خندم گرفت ، اون روز خونه ی خالم بودم ، براشون که گفتم کُلی اوشال شُدن http://delshekaste.com/i/icons/h38.gif

اولش زنگیدم به مامی جــــــونم و خبر دادم ، بعدش هم به آرمیتا اونم مث من داشت ذوق مَرگ میشد http://delshekaste.com/i/icons/h32.gif

اونجا بود که همه چی آرومه من چه قدر خوشبختم وصف حالمون شُدhttp://delshekaste.com/i/icons/r8.gif

البته این تینای بیچور اولش نیخواس بیاد http://delshekaste.com/i/icons/p8.gif

خداروشُکر عبـآس عاقا (بابای تینا) با ما بود و بزور آوردتِش http://delshekaste.com/i/icons/s13.gif

آخ چِغَد خاطره داریم از کلاسای شهریور که برای تولید محتوا باید میرفتم که همشونو براتون میگَم

فعلـا بسِتونه http://delshekaste.com/i/icons/a19.gif

فِکر کنم فهمیدین که سوفیا بودم http://delshekaste.com/i/icons/s64.gif

| جمعه 4 مرداد 1392برچسب:دُنیــآیی داریم برآ خودِمون, | 19:32 | cгმzу_gιгℓ